يادداشت سردبير٬ شماره ٢۵۵
سياوش دانشور
گرانى و فقر٬ چشم اندازها!

برخى ديدگاهها کمى زمان ميخواهد تا براى همگان به فرضى قاطع تبديل شود. اگر حزب اتحاد کمونيسم کارگرى اولين جريانى بود که با سند رسمى و تحليل روشن٬ چشم انداز شورش گرسنگان در ايران و همينطور اجتناب از مخاطرات آنرا اعلام کرد٬ امروز وحشت از اين پديده و اعلام علنى آن تا دخمه هاى دايناسور – آيت الله هاى رژيم اسلامى در قم رسوخ کرده است. کيهان جمهورى اسلامى البته مثل هميشه صورت مسئله را پاک ميکند. کيهان تهديد امنيتى ميکند که رسانه ها و ابواب جمعى رژيم اسلامى راجع به گرانى نگويند و ننويسند. کيهان فقط يک نکته را درست ديده و آن اينست که فضاى روانى گرانى و کمبود خود تحريک کننده است و  صورت مسئله را بيشتر زير نور ميبرد. اما شعور امنيتى اين روزى نامه خود را به نفهمى ميزند که پاک کردن صورت مسئله حتى خراشى به نفى وجودى آن نميزند.

حکومت اسلامى از يکسو سوبسيدها را حذف ميکند و از پروژه اعمال رياضت اقتصادى و مجازات جمعى کارگران و مردم محروم در سرميز ديپلماسى اتمى بهره ميجويد و از سوى ديگر در جنگ باندهاى حکومتى برسر سهم لفت و ليس به سر و کله هم ميکوبند. دعواى اوباش اسلامى در مجلس و دولت برسر مدت زمان خوراندن اين سم به جامعه است. يکى ميگويد بسرعت اجرا کنيم و شعارش "مرگ يکبار و شيون يکبار" است و ديگرى از تبعات اوجگيرى گرانى و تورم و سقوط اقتصادى و اجتماعى مى هراسد. گرانى عنوانى گويا براى واقعيت جارى در ايران نيست. قيمت ها افسار گسيخته اند. هر روز پول مملکت بى ارزش ميشود و در نتيجه دستمزدهاى واقعى مزدبگيران کاهش و قدرت خريد آنها پائين تر مى آيد. هيچ چشم اندازى براى کنترل اين اوضاع وجود ندارد. نميشود هم قيمتها را آزاد کرد و به مکانيزم بازار آزاد سپرد و هم اداى اقتصاد دستورى درآورد و با تعيين "بازرسى کنترل قيمتها" – بخوانيد باجگيران دولتى – از "گرانى مصنوعى" جلوگيرى کرد! نهايت هنر کارشناسان اقتصادى شان اينست که راجع به رشد تورم و بى فايده بودن پرداخت شندرغاز يارانه ها در صورت اجراى سريع طرح حذف سوبسيدها هشدار بدهند. خودشان نميدانند حلقه هاى بعدى اين روند با توجه به مجموعه اوضاع اقتصادى حکومت چگونه خواهد بود. آيا اين سيستم به معنى اخص اقتصادى٬ حتى اگر مردم صدايشان در نيايد٬ ميتواند تعادلش را حفظ کند و يا کولاپس ميکند و فرو ميپاشد؟ 

براى جمهورى اسلامى هيچ موقعيتى بهتر از شرايط جهانى امروز وجود ندارد تا تهاجم همه جانبه به معيشت طبقه کارگر را پيش ببرد. بحران اقتصادى و سياست و پلاتفرم واحد جهانى سرمايه عليه کارگران٬ اين فرصت را به حکومت اسلامى هم ميدهد که طرح حذف سوبسيدها را که گوشه اى از طرحى وسيعتر و قديمى تر و جهانى تر است اجرا کند. اين طرحى صرفا اقتصادى نيست٬ ابزارى سياسى هم هست. اعمال فقر و مجازات جمعى کارگران ابزارى سياسى براى زمينگير کردن و نابودى توان واقعى کارگران است. يکى از پيامدهاى بلافصل اين طرح بستن بسيارى از کارخانه جات و صنايع توليدى و بيکارسازيهاى گسترده است. امرى که نيروى طبقه را از زير سقف واحدهاى توليدى به حاشيه اقتصاد و توليد ميراند و به توده اى فقر زده و در جستجوى نان تبديل ميکند. پيامدهاى اين سياستهاى اقتصادى در کشورهاى ديگر آزموده شده اند و در ايران با کمى افت و خيز نتايج يکسانى ببار مى آورند.

پيامدهاى اجتماعى گرانى و فقر اگر بلافاصله "انقلاب براى نان" نباشد٬ شورش گرسنگان در شهرهاى بزرگ ايران خواهد بود. ديگر فريادهاى "ما بيکاريم٬ ما گرسنه ايم" را نميتوان با دستورات دينى کنترل کرد. از قديم گفته اند "آدم گرسنه که دين و ايمان ندارد". هشدارهاى حکومتى ها وحشت از واقعياتى اجتماعى است که پيامدهاى سنگينى دارد. و اين تفاوت عربستان با جمهورى اسلامى است. يکى ميتواند شکم مردم را سير کند و اختناق اسلامى و بساط سربريدن را سرپا نگهدارد و ديگرى ميخواهد هم گرسنه نگهدارد و هم به رويشان شليک کند. اين سياست خيلى سريع شکست ميخورد.

در اين شماره نشريه مجددا قطعنامه حزب منتشر شده است. قطعنامه حزب بر محدوديتهاى شورش کور گرسنگان بروشنى واقف است و تلاش دارد موانعى را برطرف کند که شورش کور را به شورش آگاهانه عليه فقر و بردگى سرمايه در ايران تبديل کند. اين قطعنامه بيش از هر زمان بيانگر واقعيت اجتماعى و اقتصادى در ايران است و مواجهه روزمره با فقر و گرانى بيش از هر زمان مسئله توده هاى وسيع طبقه کارگر است. اگر حکومتى ها و رسانه هاى بين المللى دست راستى آشکارا به پيامدهاى اجتماعى فقر و گرانى در ايران واکنش نشان ميدهند٬ رهبران کارگرى و کمونيستهاى کارگرى بايد وظايف سياسى فورى امروزشان را بيش از هر زمانى درک کنند. واقعيت بحدى عريان است که بالائى ها در پارلمانها ويولون ميزنند٬ وقت رقص مردم در خيابانها فرا رسيده است! *

١۶ مه ٢٠١٢